افزایش سن ازدواج
ازدواج یکى از بهترین نیازهاى آدمى است که دین مقدس اسلام به آن اهمیت فراوانى داده است و آن را از بهترین سنت هاى دینى شمرده که مایه برکات بى شمارى است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است، که این خود از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.
1 تشویق اسلام به ازدواج خصوصاً در سن جوانى، و کراهتِ اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومین آمده است. آثارى چون بزرگداشت سنت پیامبر2، قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند3، به خشم آوردن شیطان4، کامل شدن ایمان جوانان5، زیاد شدن روزى6، و مانند آن از برکات ازدواج، در کلام معصومین شمرده شده است. همچنین تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته شده و تأکید شده است، هیچ چیز نباید باعث تأخیر انسان در ازدواج شود، حتى اگر فقر باشد.7 در روایتى مردان بدون همسر را سرزنش مى کند و تجرد را سبب شرور شدن مى داند8 و در روایت دیگر به کسانى که صاحب دخترند سفارش مى کند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند، که در این جا متن کامل روایت را براى خوانندگان محترم عرضه مى داریم:
قال الرضا علیه السلام: نَزَلَ جَبْرَئیل عَلَى النَّبِى صَلَى اللّه عَلَیْهِ وَآله فَقالَ: یا مُحَمَّد اِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلامَ و یَقول: اِنَّ الاَبْکارَ مِنَ النِساء بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَى الشَّجَرِ فَاِذا اَیْنَعَ الثَّمَرُ فَلا دَواءَ لَهُ اِلاَّ اجْتِنابِهُ وَ اِلاّ اَفْسَدَتْهُ الشّمْس وَ غَیَّرَتْهُ الرّیحُ وَ اِنَّ الاَبْکارَ اِذا اَدْرَکْنَ ما تُدْرِکُ النِّساءَ فَلا دَواءَ لَهُنَّ اُلاّ الْبَعُولَ، وَ اِلاّ لَمْ یُؤْمِنَ عَلَیْهِنَّ الْفِتْنَةُ، فَصَعِدَ رَسُولَ اللّهِ صَلَى اللّه عَلَیْهِ وَآله الْمِنْبَرَ فَجَمِعَ النّاسَ ثُمَّ اَعْلَمَهُمْ ما اَمَرَ اللّه عَزَّوَجَلَّ بِهِ.9
امام رضا (علیه السلام) فرمود: جبرئیل امین بر پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شد و عرض کرد: اى محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: دختران و زنان باکره مانند میوه درختان هستند و همان طور که میوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چیدن ندارد، و الا تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مى کند، دختران و زنان باکره هم (وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند) ، چاره اى جز ازدواج ندارند، و الا از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. پس رسول خدا مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ کرد.
بنابراین از نظر اسلام تأخیر ازدواج امر نکوهیده اى است که مورد رضایت خدا نیست.
اما آن چه امروز در جوامع اسلامى، خصوصاً جامعه ما، در عمل دیده مى شود، متأسفانه برخلاف سفارشات اسلام است و آمارها از بالارفتن سن ازدواج حکایت دارد. بنابر آمارى که در روزنامه ها منتشر شده، میانگین سن ازدواج پسران از 24 سالگى و دختران از 18 سالگى در سال 75 به ترتیب به 26 و 22 سالگى در سال 80 رسیده است.10 در حالى که طبق آمار دیگرى، میانگین سن ازدواج در پسران 33 و در دختران 28 سال مى باشد.11
این افزایش بى سابقه سن ازدواج، مشکلات فراوانى به دنبال خواهد داشت. گرچه در این مقاله، مجال بررسى آن فراهم نیست، ولى فهرست وار به برخى مشکلات ناشى از این افزایش، مى توان اشاره کرد. مشکلاتى چون: افسردگى و از بین رفتن نشاط در جوانان، مبتلا شدن به وسواس زیاد در انتخاب همسر، مشکل آفرینى فرزندان بزرگ و ازدواج نکرده در خانه، افزایش اضطراب و نگرانى خصوصاً در دختران، حالت بلاتکلیفى، از دست رفتن طراوت و زیبایى، ناامیدى و تصمیم به عدم ازدواج به خاطر کاهش میل به ازدواج، بى دقتى در انتخاب همسر خصوصاً در دختران، احتمال افزایش انحرافات، احساس سربار بودن در خانواده و ده ها مشکل از این قبیل که جوانان ما را که گران بهاترین ذخیره هاى کشورمان هستند، به چالش انداخته است.12
به همین دلیل بر همه مسئولان و دست اندرکاران مسائل اجتماعى واجب و لازم است به این مسئله به عنوان یک مشکل فوریتى نگاه کنند و تمام همت و تلاش خود را براى رفع آن مصروف نمایند؛ چنانکه قرآن، در آیه اى تمام مسلمانان را به یارى جوانان براى تسهیل امر ازدواج دعوت کرده است.13
عوامل افزایش سن ازدواج
کارشناسان امور اجتماعى عوامل زیادى براى افزایش سن ازدواج عنوان کرده اند که ما در این جا این عوامل را در سه بخش عمده، مطرح مى کنیم:
الف) عوامل اجتماعى
زندگى اجتماعى گرچه یکى از ضروریات حیات انسان است، به طورى که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگى نیست، اما با این حال، اگر در برنامه ریزى و سیاست اداره جامعه، دقت کافى نشود، مشکلات زیاد به وجود مى آید. یکى از عوامل افزایش سن ازدواج به مسائل اجتماعى برمى گردد که در ذیل به چهار عامل آن اشاره مى شود.
1ـ افزایش جرایم و آسب هاى اجتماعى
بالا رفتن جرایم و آسیب هاى اجتماعى مانند: اعتیاد، بى بندوبارى، همسر آزارى، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن نه تنها موجب از هم پاشیدگى خانواده ها شده است، بلکه باعث سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شده است که جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختى، نگاه نکند و سرنوشت خود را به کسانى که در دام این آسیب ها گرفتار شده اند، تشبیه کند.
2ـ تحصیلات دانشگاهى
طولانى بودن مدت تحصیلات دانشگاه و افزایش نسبت دختران به پسران (که طبق بعضى آمارها تنها 35/43 درصد کسانى که در کنکور شرکت مى کنند، پسر هستند)14، سبب شد اولاً، اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا به دست آوردن شغل، از ازدواج سرباز زنند؛ و ثانیاً، دختران به علت داشتن تحصیلات دانشگاهى حاضر به ازدواج با پسران پشت کنکور مانده نباشند و درصد بالایى از آنان بدون همسر بمانند، یا به ازدواج ناخواسته تن بدهند؛ چنانکه امروز شاهد این معضل هستیم.
3ـ عدم توازن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج در ایران
بنا بر برخى آمارها، جمعیت دختران در شرف ازدواج، یک میلیون و ششصد هزار نفر بیش از پسران آماده ازدواج است و این خود سبب مى شود پسران در ازدواج رقابت نکنند و در نتیجه عجله اى نداشته باشند.15
4ـ به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها
طبق آمارها، به علت مهاجرت پسران روستایى به شهرها براى جستجوى کار، جمعیت دختران روستایى آماده ازدواج دو برابرِ گذشته است.
ب) عوامل اقتصادى
یکى از عمده ترین دلایل تأخیر ازدواج از نظر جوانان، عوامل اقتصادى است. در یک گفتگوى ساده و خودمانى با جوانان، خصوصاً پسران، مى توان به آسانى فهمید که علت نداشتن تمایل به ازدواج در اکثر آن ها برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگى و جشن ازدواج است. در این بین خانواده هاى دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگى براى ازدواج دخترانشان مى دانند، خصوصاً خانواده هایى که چند دختر با فاصله هاى سنى کم، دارند.
بنابراین عدم توان اقتصادى کافى، انگیزه ازدواج جوانان را پایین مى آورد و اجازه نمى دهد آنان در سن پایین ازدواج کنند. اما گاهى داشتن شغل مانع ازدواج مى شود و آن در صورتى است که دختران شاغل شوند. بسیارى از دخترانى که شغلى براى خود دست و پا مى کنند و مشغول به کار مى شوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست مى دهند. دلایلى که باعث کاهش میل آن ها به ازدواج مى شود عبارت است از:
1ـ دختران وقتى شاغل مى شوند، توان اقتصادى شان بالا مى رود و به استقلال اقتصادى مى رسند. از آنجایى که یکى از انگیزه هاى دختران براى ازدواج، نیاز اقتصادى است و از مجرد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسیدن به استقلال اقتصادى این انگیزه در آن ها از بین مى رود و در نتیجه بسیارى از آنان رغبت چندانى به ازدواج ندارند. بنابراین دخترانى که به ازدواج به عنوان یک تکیه گاه اقتصادى نگاه مى کنند، اگر با به دست آوردن شغل به منبع اقتصادى خوبى برسند، دلیلى براى ازدواج ندارند و تا مجبور نشوند، ازدواج نمى کنند. چنانکه وجود این عامل در زنان بیوه نیز بزرگ ترین مانع را براى تن دادن آن ها به ازدواج مجدد ایجاد مى کند.
2ـ داشتن شغل از این جهت که هم منبع اقتصادى است و هم سرگرمى خوبى است که مى تواند در انسان نشاط و شادى به وجود آورد، جایگاه خاصى در بین دختران دارد. گاهى علاقه به شغل در دختران چنان زیاد مى شود که به خاطر ترس از از دست دادن آن، ازدواج نمى کنند و خواستگاران را به بهانه هاى مختلف رد مى کنند. بنابراین شاغل شدن دختران یکى دیگر از انگیزه هاى ازدواج آنان که رها شدن از تنهایى و انس گرفتن به همسر است را ضعیف مى کند و جانشین مناسبى براى ازدواج، نزد آن ها محسوب مى شود.
3ـ دخترى که شاغل است، معمولاً خواستگاران بیشترى نسبت به سایر دختران دارد. به همین خاطر از تأخیر انداختن ازدواج واهمه اى ندارد، زیرا شانس خود را براى ازدواج، حتى اگر سن او هم افزایش پیدا کند، زیاد مى بیند.
بنابراین شاغل شدن دختر (بر عکس شاغل شدن پسر که سبب زیاد شدن انگیزه به ازدواج است) انگیزه او را نسبت به ازدواج کاهش مى دهد. این عامل امروزه در کشورهاى غربى تأثیر چشمگیرى در کاهش رغبت دختران به ازدواج داشته و حتى بسیارى از دختران و زنان غربى به خاطر همین عامل، تا آخر عمر مجرد مى مانند که خود مى تواند سبب به وجود آمدن بسیارى از مشکلات اجتماعى و اخلاقى شود. در کشور ما نیز تأثیر شغل دختران در تأخیر ازدواج، گرچه مانند جوامع غربى نیست، ولى کمابیش دیده مى شود و خطر گسترده تر شدن آن، وجود دارد.
ج) عوامل فرهنگى
گرچه کشور ما از فرهنگ غنى و کامل اسلامى برخوردار است، ولى به دلایلى چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارش هاى اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودى بین جوانان به فراموشى سپرده شده است. جوان ایرانى که در گذشته مهم ترین برنامه او در اولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگى بود، امروزه دیگر چنین عقیده اى ندارد و حتى برخى زمان ازدواج را مخصوص میان سالى مى دانند، و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شود.
به هر حال عوامل فرهنگى را مى توان از سه جهت در تأخیر ازدواج مؤثر دانست:
1ـ منسوخ شدن ارزش هاى معنوى
منسوخ شدن ارزش هاى معنوى و جایگزین شدن ارزش هاى مادى، سبب شده بسیارى از جوانان به همه چیز، از جمله ازدواج ،رنگ و لعاب مادى بدهند و به جاى این که کسب فضایل انسانى را هدف خود قرار دهند و ازدواج را عاملى براى نزدیک تر شدن به خدا و کامل شدن ایمان بدانند، در جمع مال دنیا و نمایاندن ظواهر فریبنده زندگى مادى، مسابقه بگذارند. این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار مى دهد. اما جوانى که دغدغه اصلى اش حفظ و کامل شدن ایمانش است، چون ازدواج را ایجاد کننده نیمى از ایمان مى داند، تمام امکانات خود را براى به دست آوردن آن بسیج مى کند.
2ـ آرمان گرا بودن جوانان
بعضى از جوانان امروزى، به علت خامى و نپختگى که هیچ تناسبى با زندگى پیچیده کنونى ندارد و نیز به علت عدم اعتماد به تجربه هاى والدین و قدیمى دانستن آن ها، از واقعیت هاى زندگى بى اطلاع مانده اند و در نتیجه نمى توانند درباره موضوعى چون ازدواج، واقع گرا باشند، بلکه آرمانى فکر مى کنند و در عالم خیال پرواز مى کنند. این طرز تفکر، یکى از دو پیامد منفى زیر را دارد: یا ازدواج نمى کنند و منتظر همسرى آرمانى هستند و یا ازدواجشان مبتنى بر احساسات است که نتیجه آن شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.
عوامل و راهبرهاى کاهش سن ازدواج
براى مبارزه با معضل اجتماعى افزایش سن ازدواج، راه حل هاى زیادى وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروى مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است. به نظر مى رسد دیگر زمان دادن راه حل تمام شده و باید در مسیر عملى ساختن این راه حل ها قدم برداشت. تنها راه رهایى از این مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ریزى هاى کلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، براى رفع این مشکل بزرگ تلاش کنند. شاید نقطه آغازین و در عین حال بسیار مهم حل مشکل این باشد که ابتدا سعى کنیم تفکر و شناخت جوانان را عوض کنیم و آنان را از مادى گرایى و سطحى نگرى، به معنویت و توجه به خدا و دین باورى، سوق دهیم. حال با توجه به عوامل افزایش سن ازدواج که در ابتداى مقاله بررسى شد، راهبردها و عوامل کاهش سن ازدواج را در همان غالب مطرح مى کنیم:
الف) راهبردهاى فرهنگى
همان طور که گفتیم، تغییر نگرش ها و شناخت هاى افراد، کمک زیادى به تغییر رفتار آنان مى کند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساخت هاى فکرى محکم، دوامى نخواهد داشت. وظیفه مهم که از کارهاى عمده در این حوزه است، بر عهده متصدیان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن است که باید در این راستا برنامه ریزى جدى داشته باشند. کارهایى که مى توان در راستاى این هدف انجام داد، از قرار زیر است:
1ـ ارزش دانستن تأهل
اگر تأهل و همسر داشتن به عنوان ارزش، و تجرد و مجرد ماندن، ضدارزش تلقى شود، همان طور که در روایات اهل بیت آمده،16 کمک زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى شود.
2ـ درجه بندى ملاک هاى انتخاب همسر
در فرهنگ دینى مهم ترین ملاک براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است.17 و ملاک هاى دیگر از اهمیت کم ترى برخوردار است. این در حالى است که در جامعه کنونى ما ملاک هایى چون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارد. به همین خاطر تمام تلاش جوانان این است که از هر راهى، امتیازات فوق را به دست آورند و از این طریق به مقبولیت اجتماعى کافى برسند. اما از آنجا که رسیدن به این ملاک ها زمان زیادى مى طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مى شوند و به این طریق سن ازدواج افزایش مى یابد. اگر مسئولین فرهنگى کشور، ارزش هاى واقعى را که ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پیدا مى کند، بلکه بسیارى از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد.
3ـ گسترش فرهنگ حجاب
در جامعه اى که فرهنگ حجاب حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاط هاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر جلوگیرى شود، زمینه اى براى ارضاء نامشروع نیازهاى جنسى یافت نمى شود و در نتیجه تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مى شود. همین امر باعث مى شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنان زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادى در ارتباط با یکدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان براى ازدواج کاهش مى یابد و در نتیجه سن ازدواج بالا مى رود، هم چنان که یکى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است، زیرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مى بینند.
4ـ گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى
اگر در جامعه، ساده زیستى و استفاده از حداقل امکانات مادى ارزش شود و یا حداقل این که ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا مى کند؛ اما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادى، ارزش شود و چشم و هم چشمى هاى زیان آور گسترش یابد، جوان امروزى ما ناچار است در پى تهیه آن وسایل باشد و تا آن را تهیه نکرده ازدواج نکند. در نتیجه از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مى ماند.
5 ـ ازدواج در خلال تحصیل
همان طور که گفتیم یکى از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر طورى برنامه ریزى شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر که مهم ترین و حساس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا مى کند.
این امر مشروط بر این است که خانواده ها اولاً اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آن ها را تهدید مى کند و چه مشکلات روحى و روانى زیادى در اثر تاخیر ازدواج براى آنان به وجود مى آید و ثانیاً با برنامه ریزى دقیق و با هماهنگى و کمک دانشگاه و دیگر نهادهاى مربوطه، ترتیباتى بدهند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال تحصیل خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجوى ما اگر امکان ازدواج داشته باشد، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى، هم از برکات مادى و معنوى ازدواج محروم نشده و هم با انگیزه بیشترى تحصیل را دنبال مى کند. دانشجو اگر احساس کند آینده روشنى دارد و مى تواند مسئولیت زندگى را که با ازدواج بر عهده او گذاشته مى شود بر دوش بکشد، کم تر به دنبال فعالیت ها و برنامه هاى غیردرسى و حتى ضددرسى مى رود و بلکه تمام سعى و همت خود را صرف بهتر کردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مى کند.
ب) راهبرهاى اقتصادى
همان طور که گفتیم عوامل اقتصادى از عمده ترین دلایلى است که جوانان براى تأخیر ازدواج خود مطرح مى کنند. براى این که این عامل مهم را کاهش دهیم باید در دو جهت برنامه ریزى کنیم: 1ـ هزینه ها را حتى الامکان کاهش بدهیم. 2ـ منابع اقتصادى و تولید ثروت را براى جوانان فراهم کنیم. بنابراین راهبردهاى زیر مى تواند ما را در عملى ساختن دو هدف فوق یارى دهد:
1ـ کاستن از هزینه هاى اضافى
بسیارى از هزینه هایى که در زندگى مى شود، اعم از هزینه هاى جشن عقد و عروسى، یا تهیه جهیزیه، مسکن و سایر لوازم زندگى، ضرورت زیادى ندارد و امکان حذف یا کاهش آن وجود دارد. اگر پسر و دختر و خانواده هایشان تصمیم بگیرند تمام هزینه هاى غیرضرورى را حذف کنند و به حداقل امکانات اکتفا کنند، امکان ازدواج براى اکثر جوانان ما عملى مى شود. این که جوانان ما یا خانواده هایشان این تصور و ایده را داشته باشند که در ابتداى زندگى باید از همه یا اکثر امکانات مادى برخوردار باشند و در برگزارى مراسم عقد و عروسى، هزینه هاى سنگینى بر یکدیگر تحمیل کنند، نتیجه اى جز فرار جوانان از ازدواج نخواهد داشت.
2ـ همیارى در هزینه هاى ازدواج
همان طور که خداوند همه مردم جامعه را به یارى جوانان براى ازدواج و تشکیل زندگى دعوت مى کند، همه افراد، خصوصاً افراد متمول، وظیفه دارند در این امر خیر شرکت کنند. همچنین اگر ترتیبى داده شود که افراد نزدیک به خانواده پسر و دختر، به صورت یک رسم و عادت نیکو، قسمتى از هزینه هاى ازدواج را بر عهده گیرند، کمک بزرگى به تحقق این هدف مى شود. این پیشنهاد گرچه ظاهر ساده اى دارد، ولى در عمل تأثیر شگفت انگیزى در هموار ساختن مسیر ازدواج جوانان دارد و چون این مشکل عمومیت دارد، و هر کسى خود را محتاج کمک مى بیند، همه مردم در این امر خیر شرکت خواهند کرد.
3ـ پرداخت وام هاى قرض الحسنه براى ازدواج
قرض الحسنه که یکى از سنت هاى خوب و گره گشاى اسلامى است و در آیات فراوانى از قرآن به آن تشویق و تأکید شده18، تاثیر فوق العاده اى در حل مشکلات اقتصادى جامعه دارد. اگر این سنت حسنه که امروز در گوشه و کنار جامعه تحت عنوان «وام ازدواج» وجود دارد، گسترش یابد و به این طریق وام هاى طولانى مدت و کم بهره به جوانان براى ازدواج و تهیه وسایل زندگى داده شود، چنانکه از برنامه هاى مهم دولت جدید شمرده شده است، کمک زیادى به ازدواج جوانان و در نتیجه کاهش سن ازدواج، خواهد شد.
4ـ ایجاد شغل هاى پاره وقت در دوران تحصیل و مانند آن
امروز دغدغه اصلى جوانان و به ویژه دانش جویان، اشتغال است. متاسفانه آموزش و پرورش و آموزش عالى ما طورى برنامه ریزى نکرده که همه فارغ التحصیلان خود را به ابزار و فنون شغلى مجهز کند. همان طور که نیروى نظامى نتوانسته براى سربازان وظیفه که خیل عظیمى از جوانان کشورند، در این زمینه کارى کند و حداقل هر یک از آنان را در مدت سربازى به فن یا صنعتى مجهز کند. البته کارهایى در تحقق این هدف انجام شده، ولى اصلاً کافى نیست. فى المثل اگر دانشجوى جوان ما، بتواند در خلال تحصیل، شغل مناسبى داشته باشد، مى تواند بسیارى از هزینه هاى زندگى خود را تأمین کند. لازمه این کار این است که آموزش هاى کاردانى و کاربردى در طول تحصیل گسترش یابد و تعداد واحدهاى نظرى کاهش پیدا کند.
5ـ تشویق به زندگى در کنار خانواده یکى از زوجین
در زمان هاى گذشته اکثر جوانان، ابتداى زندگى خود را در کنار والدینشان آغاز مى کردند و به مرور زمان سعى مى کردند با پس انداز و امثال آن، از پدر و مادر خود مستقل شوند، اگر بتوان این فرهنگ را دوباره زنده کرد و جوانان و خانواده هایشان را به پذیرش این امر تشویق کرد، کمک زیادى به حل مشکل ازدواج مى شود.
ج) راهبردهاى اجتماعى
از آنجا که اجتماع و جامعه، مجموعه اى متشکل از واحدهاى کوچک ترِ خانواده است، بهترین جایگاه کمک به ایجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. از این رو براى حل مشکل ازدواج جوانان و جلوگیرى از افزایش سن ازدواج، چاره اى جز همکارى و همیارى همه افراد و آحاد جامعه، وجود ندارد. راهبردهاى اجتماعى که مى توان در این زمینه ارائه دارد، از قرار زیر است:
1ـ فراهم کردن شرایط ازدواج آسان
دولتمردان و متصدیان اجتماع وظیفه دارند برنامه دقیقى براى حل این مشکل ارائه دهند. همچنین با تشویق مردم، خصوصاً افراد متمول، جوانان را در این امر یارى دهند. مسلماً اگر دولت و مسئولان امر قدمى در این راه بگذارند، همه مردم به کمک آن ها مى شتابند، زیرا این یک مشکل همگانى است و همه افراد به گونه اى با آن درگیر هستند.
2ـ گسترش مراکز مشاوره ازدواج
یکى از دلایلى که جوانان را از ازدواج دور کرده است، نداشتن اطلاعات صحیح از ازدواج و وجود بدبینى هاى بى مورد است. بسیارى از جوانان نسبت به اصل ضرورت ازدواج بى اطلاعند و برخى هم از افکار ناصحیح و خرافى در این مورد رنج مى برند. وجود مراکز مشاوره ازدواج، کمک شایانى به جوانان مى کند و دغدغه هاى بى مورد آنان را برطرف مى سازد.
3ـ کنترل مهاجرت روستاییان به شهرها
از بین تمام خسارت ها و ضررهایى که در مهاجرت روستاییان به شهر وجود دارد، مشکل افزایش سن ازدواج، جایگاه ویژه اى دارد. اگر بتوان با افزایش امکانات زندگى در روستاها و ایجاد اشتغال براى آنان، از مهاجرت آن ها جلوگیرى کرد و آنان را به ماندن در روستا و تولید محصولات کشاورزى و دامى و امثال آن تشویق نمود، علاوه بر حل بسیارى از مشکلات اجتماعى، از افزایش سن ازدواج نیز جلوگیرى خواهد شد.
4ـ جلوگیرى از بى بند وبارى و ابتذال و فساد اخلاقى
یکى از راه هاى پیشرفت در جامعه ما اجراى قانونى اساسى و جلوگیرى از متخلفین و برهم زنندگان نظم و قانون است. اگر از فساد و ابتذال، خصوصاً در حوزه اخلاق و مسائل جنسى جلوگیرى نشود و با افراد متخلف برخورد جدى صورت نگیرد و در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگى دشمن، سیاست تسامح و تساهل اجرا شود، جامعه چنان دچار آشفتگى مى شود که اولین ضرر آن متوجه نهاد مقدس خانواده مى شود و جایگاه آن را تضعیف مى کند. امروز کم نیستند جوانان پاک و مؤمنى که شریک زندگى مناسبى براى خود نمى یابند. تأثیر مخرب گسترش فساد و فحشا و ابتذال و مخصوصاً مواد مخدر بر تزلزل کانون خانواده و بدبینى جوانان به ازدواج، بر کسى پوشیده نیست. اگر متصدیان اجتماع براى مبارزه با مفاسد اخلاقى کمر همت ببندند و این دام هاى خطرناک را از جلوى جوانان بردارند، برکات زیادى نصیب جامعه خواهند کرد که یکى از آن ها هموار شدن راه ازدواج جوانان است.
به امید آن که با همت تمام نیروها و ملت و دولت، به زودى شاهد آن باشیم که جوانان عزیزمان، این سرمایه هاى بى نظیر کشور، در امر ازدواج مشکلى نداشته باشند و با نشاط و انگیزه و امید، آینده اى روشن و موفق براى خود و دیگران بنا کنند.